! بیایید دقایق را به شماره اندازیم

. ... همه چی
! بیایید دقایق را به شماره اندازیم

من متولدِ پاییزم...

این روز‌ها آسمان دلم آنقدر ابری است
که حتّی پاییز هم برای امدن استخاره می‌کند
آنقدر رسیده ام
که هوس زرد شدن دارم
هوس ریختن
با باران یکی‌ شدن
دلم پاییز می‌‌خواهد.
باغچه ی پاییز من
سبز تر از بهار و
گرم تر از تابستان و
سرد تر از زمستان است
پاییز من آهنگ خش خش برگ دارد
سرود نسیم
رقص شاخه ها
پاییز چه کردی با من که اینچنین بی قرارانه
در انتظارت این روزهای آخر
تابستان را سپری می کنم.
پاییز زیبایم ! برایت دلتنگم.

بایگانی
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز» ثبت شده است


عکس

پسری با پدرش در رختخواب
    درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
    زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر
    روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده
    دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد
    همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته
    بوی ترشی خانه را برداشته

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۴
mozhgan hatami